Me and Women Mouvement 4
مسايل فرهنگي و نقش زنان در تئاتر وسينما مطلقاً قابل بحث نبود ، خبر دستگيري هنرپيشگان سينما مثل ايرن كه اولّين زني ست كه در سينماي ايران با لباس شنا ظاهر شد ، يا گوگوش كه خوانندهٌ مشهوري بود و هست ، هر روز ميرسيد و زنان چپ حاضر نبودند در مورد اين موضوع بحث كنند . اصولاً مسايل فرهنگي مطلقاً قابل توجّه طيف چپ نبود . عدهّ اي از زنان توده اي كه در حرفهٌ فرهنگ نبودند ، همهٌ فعّاليتهاي تئاتر و سينما را مبتذل و وابسته به بورژوازي تلقّي ميكردند . بعضي ازهنرپيشگان تئاتر قبل از اينكه حجاب اجباري شود از ترسشان روسري بر سر گذاشته بودند . پوران درخشنده كه اولّين زن فيلمساز جمهوري اسلامي ست كه حتّا قبل از رخشان بني اعتماد ، فيلم سينمايي با كد هاي ايده ئولوژيك اسلام سياسي ساخته است ، بهيچ عنوان در جلسات ما در تلويزيون ، شركت نميكرد و همان روزها كه در خيابانها ما از حزب اللّه كتك ميخوريدم و زنان چادري بسياري مارا در مبارزه ضدّ حجاب اجباري ياري ميدادند ، او با روسري به تلويزيون ميآمد و در جواب ما ميگفت كه نميخواهد شغلش را از دست بدهد . بعد ها جايزهٌ او ، به دست آوردن بودجه براي ساختن فيلمهاي اسلامي بود. همراهي او با عقايد مسئولين تلويزيون به جايي رسيد كه به نمايندگي تهّيه كنندگان و كارگردانان تلويزيون منصوب شد . وسپتامبر 1995 در چهارمين كنفرانس زنان در پكن ، دو گروه فيلمبرداري را كارگرداني ميكرد كه وظيفه شان فيلمبرداري از زنان مخالف و مبارز، و در ضمن ، هيئت دولتي ايران بود . روز سخنراني شهلا حبيبي ( يازده سپتامبر 1995) در كنفرانسهاي دولتي ، نشريه فرانسوي زبان ( ويور ) شماره مخصوص ضدّ بنيادگرايي منتشر كرده بود و زنان مستقلّ چپ ايراني ( زنان ضدّ سنگسار) مقابل ساختمان سازمان ملل تظاهرات داشتند . خانم اعظم طالقاني به مسئولين خبر داده بود كه جان هيئت دولتي ايران در خطر است و كنترل پليس چند برابر شده بود.. هيئت دولتي ايران يك اعلاميه داده بودند و مخالفينشان را تروريست و ضدّ انقلاب ناميده بودند . همان روز پوران درخشنده را در راهرو سازمان ملل ديدم . از او پرسيدم واقعاً ميداند چه ميكند ؟ روز پيشش در شهر هايرو ، شهر دانشگاهي ، محلّ كنفرانسهاي غير دولتي، همراهين زن هيئت رسمی ايران كه تظاهرات دفاع از حجاب داشتند ، به گروه زنان اروپايي و الجزيره يي ، مخالف بنيادگرايي حمله كردند. گروه تلويزيون ايران ، ازين صحنه ها فيلم ميگرفت.و پوران درخشنده مسئول گروه بود. پوران ،در راهروی سازمان ملل ، همان جواب روزهاي اوّل انقلاب را داد. » من مشغول انجام وظايفم هستم « از ذهنم گذشت ... » لاجوردي و حاج داود هم در زندانها وظايفشان را انجام ميدهند « . بعد از سخنراني شهلا حبيبي در سالن بزرگ كنفرانس ، از گروه فيلمبرداري و خبرنگاران ايراني حواسته شده بود كه هورا بكشند و كف بزنند ، البته كف زدن آنها ميان همهمه و هو كشيدنهاي سالن گم ميشد
ازهمه اين صحنه ها فيلم گرفته ام..
يكي از روزهاي اوّل انقلاب ، در راهروهاي تلويزيون به توران مهرزاد و مهين ديهيم و هوشنگ بهشتي بر خوردم . توران و مهين روسري سياه به شيوهٌ اسلامي بر سر داشتند . آنها در آن زمان در نمايشهاي راديويي كار ميكردند . حقوق شركت در برنامه هاي راديويي مثل تئاتر و سينما روزانه بود ، يعني حقّوق بازنشستگي و بيمهٌ بهداشت وجود نداشت . در اواخر سالهاي پنجاه ، مسئولين راديو و تلويزيون تصميم گرفته بودند ، ماهي دوهزار تومان به قديميها حقّ بازنشستگي بدهند..كارهاي نمايشي در راديو تعطيل شده بود و مسئولين جديد حقوق حدّاقل آنها را هم قطع كرده بودند.. حالت افسرده و در ماندهٌ آنها مرا به وضعي دچار كرد كه دوان دوان خودم را به جلسهٌ اتّحاد رساندم . متاٌسّفانه بحثها چنان بود كه خود منهم به زير سوٌال رفتم .دو باره همان حرفهاي قديمي مطرح شد كه زنان سينما و تئاتر از نظر اخلاقي مورد اعتماد نيستند و زنان محرومي درين جامعه زندگي ميكنند كه كلفتي و رختشويي را به بازي در تئاتر و سينما ترجيح ميدهند . اين جمله را سال گذشته در هشتمين كنفرانس زنان هم شنيدم . يك خانم مبارز چپ راديكال در جايي نوشت كه خانم ندايي چرا از كلفت و رختشور خانم دولتشاهي فيلم نساخته است . گوشم زنگ زد كه آيا بعضي از رفقاي هم رزم منهم اگر به قدرت برسند اوّل آزادي مرا به عنوان فيلمساز محدود به خواستها و ايده هاي خودشان خواهند كرد. ؟ همهٌ اين رفقا كه مرا به ساختن فيلم از مهر اگيز دولتشاهي متّهم كردند ، حتايكی از آنها، فيلمي راكه ديده بود نقد نكرد و يك نفر ننوشت نكات ضدّ انساني وضدّ زن فيلم كدامند؟ 2
نكتهٌ قابل توجّه اينست كه در د هه 1320در ايران ، زنان چپ ، كار تئاتر و سينما را قدمي در راه پيشرفت و مدرنيته ميدانستند . توران مهرزاد و مهين ديهيم و ايرن ، همه تئاتر را در زمان نوشين شروع كرده بودند .( 6) و از دههٌ سي در بسياري از نمايشنامه هاي مهّم دنيا بازي كرده بودند . روزهای انقلاب ،عقب گردي فرهنگي و بخصوص سر گشتگي براي پيشنهاد ارزشهاي انقلابي ، واسلامي و اخلاقي فراوان بود.. . ( 7 ) يادم هست در بسياري ازين جلسات نسرين بصيري شركت ميكرد . بعد ها او مطالبي در مورد پيشرفت فرهنگي زنان ايران درعالم تئاتر و سينما به زبان فارسي و آلماني نوشت كه توهين به هنرمندان زنِ تئاتر و سينما ، در شصت سال فعّاليت قبل از انقلاب است .
( 8 )
با تمام تعاريف بالا نميتوانم در مورد دموكراتيك و مستقلّ بودن اتّحاد نظر دقيق بدهم . اتّحاد دموكراتيك بود چون زنان مختلف طيف چپ جذب آن شده بودند ، مستقّل بود ، چون زنان عضوش آدمهاي مستقّلي بودند ، امّا در آن شرايط استقلال امر مشكلي بود و در كلّ بايد به سازمان يا تشكيلاتي نزديك مي بودي تا بتواني از طرف جمعي حمايت شوي . بعد ها تعلّقات فكري متفاوت سازمان فداييان نشان داد كه فقط زنان نبودند كه در عمل تنها ماندند . زنها امّا به دليل سركوب مذهبي زودتر از مردان متوجّه شدند كه مردسالاري و پدر سالاري دلايل فرهنگي عميقي دارد كه از حيطهٌ فكر وعمل يك سازمان فراتر ميرود..
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire