my films in youtube

  • jamined 13 vidéos

1 déc. 2005

جنبش زنان ايران ومشكلات

سخنرانی: بنیاد پژوهشهای زنان استکهلم 2001سوئد
جنبش زنان ايران ومشكلات
جنبش مستقل زنان ايران ومشكلات
درين بحث قصد دارم به جنبش زنان ايران از1357 شمسي تا امروز نگاه مختصري بكنم و بعد نكاتي كه معتقدم جنبش زنان ايران در برنامه مبارزاتي امروز و فردا بايد درمدّنظر داشته باشد بپردازم .
 اول روشن كنيم جنبش زنان چرا در جنبش اجتماعي جاي ميگيرد.
 جنبش زنان و جنبشهاي اجتماعي
جنبش اجتماعي به حركتهاي جمعي مردم ميگويند كه براي تغيير ارزشها در جامعه بوجود مي آيند. اين حركتها ممكن است با شكست يا موفقيت روبرو شوند . درتاريخ ايران مثل كشورهاي ديگر به اين نوع جنبشها بسيار بر ميخوريم . جنبشهاي اجتماعي لزوماً خواهان بر اندازي حكومت نيستند و در بحرانهاي مختلف اقتصادي ،اجتماعي ، و فرهنگي بوجود مي آيند و با برنامه هاي خود شان ، باعث بوجود آمدن انجمنها، سازمانها، وشبكه هاي ارتباطي مي شوند . كه هر كدام با مطالعه وتحليل نكات معيني خواهان تغييرات ميشوند . وبرنامه هاي آنها با تغيير قدرت حاكم عوض نميشود و ارزشهايي را كه دنبال ميكنند ،لزوماً درين قدرت يا آن قدرت سياسي جستجو نميكنند- هرچند به تعاريف و حركات سياسي معتقد هستند. در بيشتر برنامه هاي جنبشهاي اجتماعي، مسئله اصلي ، برابري اجتماعي ست .و بهمين دليل با احزاب سياسي كه خواهان گرفتن قدرت هستند و براي گرفتن قدرت از برنامه هاي متعددي كه مي تواند با خشونت يا كودتاهمراه باشد، فرق دارند.  تجربه نشان داده است كه جنبش هاي اجتماعي، هميشه در مورد تركيب انساني جنبش ( زن و مرد ) موضع بي تفاوت داشته اند و در نتيجه مردان و ارزشهاي به نفع آنها جنبش را هدايت كرده است . با تحقيقات متعدد فمينيستها ، متوجّه ميشويم كه رابطه اجتماعي موجودبين زن ومرد ،در بيشتر جنبشها ، سركردگي را به مردان مي سپارد و به اين دليل جنش زنان بوجود آمده است
. در سال1996 ( ALAIN TOURAIN)
فرمولبندي جالبي براي جنبش اجتماعي ارائه ميكند
 آلن تورن: جنبش اجتماعي آن حركتي است كه اعضايش افراد معين و قابل شناختي باشند و برنامه مشخصّ انها براي مخالفت با برنامهٌ افراد معيني تنظيم شده باشد و در مبارزه خود خواهان برنامه روشني براي جامعه باشند.  بسياري از جامعه شناسان ، جنبش هاي اجتماعي را كه به مبارزات طبقاتي منجر ميشود ،از جنبه حقوقي به جنبه فرهنگي ميكشانند وتحليلشان به نفع حقوقي مردان تمام ميشود . اما محققان فمينيست با بررسي رابطه زن و مرد ، ثابت ميكنند كه مبارزات زنان همراه مبارزات طبقاتي ست و مسائل حقوقي از اركان اصلي مبارزه است ، نكته مهّم ديگري كه مبارزه زنان ، جنبش اجتماعي تلّقي ميشود ، ادامهٌ اين جنبش در زمان است . از انقلاب فرانسه تا امروز كه مسئله برابري انسانها مطرح شده است ، جنبشهاي زنان در نقاط مختلف دنيا ، حتا با تغيير رژيمها و قدرتهاي سياسي همواره به مبارزه ادامه داده اند.و در قلب جنبشهاي اجتماعي قرار دارند.زنها براي برابري حقوقي با مردان شروع به حركت ميكنند و در قدمهاي بعدي ، بي عدالتي ، ظلم ، و سركوبهاي متعدد ديگررا عيان ميكنند و با اعلام - برابري خواهي ، عدالت خواهي ، حقع راٌي ، حقّ تحصيل و حقّ آزادي بيان ، - برنامه هاي مبارزاتي شان حول تمام نابرابري هاي سياسي و اجتماعي تنظيم ميشود.  در قرن بيستم ، سياسي اجتماعي كردن (حقّ مادر شدن به اراده زنان ) تغييرات مهمّي را باعث شد و حقّ انسان كامل و آزاد بودن در برنامه قرارگرفت و موضوع مهمّ مبارزه شد .رفع تبعيض از زنان به هر شكل ، سنّت ، دين ، فرهنگ ، سياست ، ( شرع و عرف) و شناخت و مبارزه با شكلهاي مختلف پدر سالاري و برتر شمردن مرد به بهانهُ اخلاق و تربيت اجتماعي ، تقسيم ناعادلانه كار وثروت و تصميم گيري هاي سياسي و اجتماعي درتمام امور جامعه - برنامه هاي مبارزاتي زنان را تشكيل ميدهد. براي بسياري از زنان مبارز فمينيست براي برابري واقعي ، تقسيم قدرت در سيستمهاي فعلي با مردان را  كافي نمیدانند  .   زنان  خواهان دگرگوني جامعه و تغييرات اساسي در روابط اجتماعي هستند.

  سال  1978   مارگارت موراني
 ( Margarret MARUANI)
 مبارزه اجتماعي زنان در قلب مبارزه طبقاتي كارگران قرار دارد . وشكلهاي جديد مبارزه نمي تواند به مبارزات زنان بي اعتنا باشد . امروزه كثرت حضور زنان در شغلهاي كارگري بي كيفيت ، با حقوق مختصر و بدون پوششهاي اجتماعي و بهداشتي كارگري، فقر و ظلم را در جهان سرمايه روز به روز بيشتر عيان ميكند.
 جنبش مستقل زنان در ايران
زمزمه هاي حكومت اسلامي و حجاب اسلامي هرچند قبل از انقلاب بسياري از زنان آگاه و مدرن را نگران كرده بود و در هرگفتگو با رهبران آتي جامعه وضعيت جديد زن مطرح ميشد ، اما كسي فكر نمي كرد انقلابيون خود رها كنندگان ارزشهاي انقلابي براي رهايي زنان باشند .  جنبش مستقل زنان ايران از روزهاي تظاهرات زنان ضدّ حجاب اجباري شروع شد و كم كم جايگاه مشخصّ ومهمي ،از نظر تئوري و عملي در جنبش هاي اجتماعي و سياسي ايران پيدا كرد.  مبارزات زنان تبعيدي جنبش مستقل زنان ايران در تبعيد ، همواره به راديكاليزه كردن بحث وعمل در امور زنان ، در ميان سازمانهاي سياسي مخالف جمهوري اسلامي و قدرت مذهبي حاكم در ايران، و زنان مذهبي در قدرت و زنان لاييك همراه قدرت تاثير فراوان گذاشته و آنها را به موضع گيري و عمل و عکس العمل  واداشته است.
 با فروريختن ديوارهاي ايدئولوژيك در كشورهاي سوسياليستي وجهاني شدن سرمايه ، جنبش جهاني فقرو خشونت به زنان ، برنامه هاي جديدي را به جنبشهاي زنان تحميل كرده است . در اين شرايط جنبش زنان ايران نمي تواند از برنامه هاي جهاني كنار بماند.  قبل از اينكه بحث را باز كنم بايد توضيح بدهم كه در جنبش زنان ايران مثل ديگر نقاط جهان شيوه هاي مختلف فكري براي مبارزه وجود دارد، اينجا به سه نظر مشخص مي پردازم
 يك
- فمينيسم ليبرال
كه فقط براي حقوق فردي زنان و برابري مشروط زن ومرد در جامعه طبقاتي ميپردازد در ايران و در کشورهای مسلمان -       فمينيسم اسلامی -  نامیده میشود .                                                                                      

( تفاوت طلبي و هويت طلبي ) ( Différence et Identité)
 برابري زن ومرد در برابر خدا وتقسيم وظايف زن و مرد در خانه و جامعه و سياست
 . اين زنان خواهان تغيير به نفع زنان در چارچوب سنتها، شرع و عرف درچارچوب قانون اساسي جمهوري اسلامي و دين اسلام و قدرت پدر سالارهستند  .   .اين زنان اگر گاهي مردسالاري را به سوال ميگذارند، پدرسالاري ( قدرت ولي فقيه )و شكل اصلاح شده اش ، چارچوب قانون اساسي فعلي و قدرت سياسي مجتهدين ( آيت الله ها، حجّت الاسلامها، و نو گران ديني ) را ميپذيرد . نظريه طبيعت گرايي در اديان را در (تعريف قرآن در تعبيرا ت مطهّري ، بني صدر ، سعيدزاده ، اشكوري ، جلالي پور ،و مجلّه زنان و بقيه دانشگاهيان مقلد ) ميبينيم. حداكثر خواست اين زنان ملايم كردن خشونتهايي ست كه به دلايل تفاوتهاي طبيعي و فيزيكي ، به زن ايراني اعمال ميشود
. دو
- فمينيستهاي كمونيست و سوسياليست
در  ايران ، زنهايي هستند كه در سازمانهاي سياسي چپ سازماندهي شده اند و با اينكه فكر ميكنند تا از بين رفتن طبقات مسايل زنان حلّ نخواهد شد، درمبارزات زنان پيگير هستند.   اما  
همواره ايدئو لوژي سازماني و خطّ مشي مبارزاتي سازمان هايشان، بر بسياري از مسايل زنان ارجحيت دارد.
 مثلاً اين زنان سخت حاضرند به مسئله ( تن زن به خودش تعلق دارد بپردازند) آنها گاهي حتا مسايل زنان را سياسي نميدانند و فكر ميكنند خواست بهتر كردن وضع حقوقي زنان در اجتماع و خانواده كافي ست .
 مثال زير روشن كننده بعضي از مواضع اين زنان است
 . ماجراي سنگسار در پاريس
درپاريس اخيراً مسئله يي ورد زبانها شده بعضي از ما آنرا سنگسار در پاريس مي ناميم .  مردي زن سابقش را فاحشه و زناكار مينامد و در امر طلاق ادعّاي خسا رت ميكند . اين موضوع كه در دادگاه ميتوانست عادلانه و عاقلانه حل شود ، عكس العملهاي متعدد ي را در میان زنان و مردان بر انگيخته است . زنان سياسي بسيار محترمي كه زندگی و نوجوانی شان را بر سر مبارزه با قدرتهای مستبدّ شاه و ولايت فقيه گذاشته اند ، فكر ميكنند اين مسئله موضوعي خصوصي ست .و به آنها ربطي ندارد. بعضي كه اتفاقاً خودرا مبارز حقوق زنان مي دانند به نظر عمومي پيوسته اند و خانم مربوطه را فاحشه مينامند. آنها ميگويند بايد بااين خانم قطع رابطه كرد.  هر دوي اين نظر در مقابل زنان معدودي كه اين موضوع خصوصي عمومي شده را تعريف سياسي داده اند ، قرار گرفته اند .    فاحشه در تعريف عرف ، زني ست كه تن خودش را در مقابل پول به يك رابطه جنسي نا خواسته بفروشد .ودر تعريف شرع زني ست كه بدون جاری شدن عقد موقت (صيغه ) و يا عقد دايمی ، با تصميم خودش يا ديگران ، تن فروشي كند . صيغه موقّت راه چاره ديني براي وادار كردن زنان به تن فروشي ديني ست . اگر اجازه رسمي ديني براي تن فروشي صادر نشده باشد ، مجازات ديني شلآق خوردن و سنگسار شدن (در صورت مالكيت تن زن به به يك مرد ) در انتظار زن است . با نگاه ديگر ميشود تصورّ كرد مردانی كه با اين تعبير زنشان را براي منافع مالی مجبور به تن فروشی ميكنند ، اگر زن نپذيرد ميتوانند اورا به زنا متّهم كنند. و حاكم شرع با توجهّ به مواضع اسلامی، زن را به سنگسار محكوم ميكند.در اين جور مواقع ،شاهدان مريض از محروميتّ جنسی ، بسيارند كه به ضرر زن شهادت دهند.   در مورد پاريس ، شوهری كه چنين ادعايی دارد شايد فكر ميكند دلاّل تن فروشي بوده است كه بعد از طلاق ادعّای خسارت مالی ميكند  ، چون شغلش را از دست داده است . يا شايد چون امر ازدواج را چون مذهبيون افراطی تن فروشی هميشگی به يك مرد ميداند ، از زن ميخواهد براي باز پس خريدن تن خودش خسارت مالی بپردازد.    امّا زناني كه زن مطلّقه را فاحشه و زنا كار مينامند ، در كدام تعريف قرار ميگيرند ؟ اين سوال براي من پيش می آيد كه ميزان آزادی فردی زنان در تعريف سوسياليستی و كمونيستی اش چيست ؟
 سه -
فمينيسم راديكال
، در اروپا جنبش رهايی زنان نام گرفته و از سالهاي 1970 به اين طرف ، بسياري از زنان سوسياليست و كمونيست يه اين حنبش پيوسته اند . اين موضوع در مورد زنان ايران هم صحت دارد. زناني كه در تظاهرات ضد حجاب فرياد مي زدند ( آزادي نه شرقي نه غربي ، جهاني ست .) ، به طور مشخص نه تنها در مقابل رژيم ، بلكه در مقابل سازمان هايی ،كه اين موضوع را حياتی نميديدند قرار گرفتند.    اين زنان با سازماندهی خودشان جنبش زنان ايران را جنبش مستقل زنان ايران ناميدند . و همواره بر سر موضوع زنان با سازمانهای مخالف حكومت دينی ، بحث و جدل دارند. دلايل زيادی بر سر مباحثات نظری و مبارزاتی ، باعث شده كه در عرض بيست و دوسال گذشته، رفت و برگشتهاي زنان سازمانهاي چپ ، به مواضع سازمانی و جنبش مستقل زنان ايران را شاهد باشيم.
زنان جنبش مستقل چه كساني هستند ؟
اين زنان نه تنها خواهان برابري با مردان در تمام اركانهاي اجتماعي ، سياسي هستند ، بلكه ميخواهند مناسبات فعلی را كه به عرف و شرع و سنّت تكيه دارد از ريشه عوض كنند . برابري را بدون كسب آزادی کامل در تمام شئون جامعه، آزادي بيان و انديشه و هويت شخصی بی معنا مي دانند.  به اين دليل مهم، همراهي آنان با مبارزان آزادي براي اهل قلم وانديشه اجباریست.  اين زنان امروز هم مثل روزهاي اوّل انقلاب ، درمقابل زنانی هستند كه به رفرمهاي كوچك تن ميدهند و به مذاكرات با دولت و حتا به همكاری با قدرت حاكم پرداخته اند.  درين جنبش سيستم پدر سالاري ، همان سيستم سرمايه داري فقط نيست  ،   همهٌ روابط اقتصادی ، اجتماعی ، سياسی ، فرهنگی و خانوادگی ، از ديدگاه طبقاتی بررسی ميشود .  درين ديدگاه ، نه تنها  شعار مختصر و كوتاه ( تن من به خودم تعلق دارد) كه قبلاً و حتا امروز امری شخصی تلقی ميشود ، سر منشاء بحث در همه امور قرار ميگيرد.   بلکه  اگر با نگاه سركوب طبقاتی به اين شعار نگاه كنيم، متوجّه ميشويم چرا زن شوهر دار در ايران در تمام لحظات روز وشب مثل يك برده يا يك ماشين ، بايد تنش را در اختيار شوهرش ، و بدتر از آن در اختيار حكومت ديني بگذارد  ؟   . در احاديث مذهبی،براي استفاده از تن زن به وسيله شوهر وجامعه قوانين بسياري نوشته شده است . مثلاً زنی كه بوسيله مردان و از طريق آنان تن فروش ميشود مجازات دينی ميشود . نگاه كنيد به پاك سازي شهر مشهد از زنان روسپی . يا سنگسارهاي پنهان وپيدا براي زنان شوهردار و بي شوهر.    در  ايران بحث در مورد اين نكته بسيار جالب است كه حكومت مذهبی برای به دست گرفتن و سياسی كردن تن زن ، با شعار( يا روسري يا توسري ) شروع كرد و با شعار ( هم روسری ، هم توسری ) ، خلوت فردي زن ومرد را به قضاوت ، تنبيه ، ومجازا ت كشيد  
 امروز حيثيت و تصوير اسلامی رژيم فقط با شكل وشمايل زنان مانتو پوش و روسری به سر از يك طرف و چادر به سران ،از آن طرف ،تعريف ميشود  .   زناني كه با هردونوع اين اونيفورمها مخالفند در ايران حقّ حيات ندارند و فاحشه و بد حجاب و و لخت و عور و ملحد ناميده ميشوند.
در اتنخابات رياست جمهوری در قسمتهای جنوب شهر تهران ( شاه عبدالعظيم ) شهر ري دم درب ورودي محلّ صندوقهای رای به زنان چادر ميدادند .:فيگارو 9 ژوئن 2001 پاريس 

برای بررسی خواستهای زنان با يد به تعريف و دوباره تعريف خواستهای مهم زنان در جنبش اجتماعی زنان پرداخت اما بحث بر سر چند نكته اساسي در مبارزات زنان
  مبارزه با پدر سالاری
پدر سالاری يا سرمايه داری- پدرسالاری و سرمايه داری ، مهمترين بحث در برنامه ريزی مبارزات فمينيستها در جهان به شمار ميرود
 پياده روي مهم جنبشهاي زنان عليه فقر و خشونت به زنان ، ( ژوئن - سپتامبر- اكتبر در پاريس - بروكسل - نيريورك 2000 ) كم وبيش درين مورد دور ميزد . اين حركت رابطه طبقاتی با زنان را در سطوح مختلف را افشاء كرد
 بحث بر سر همين نكته ، تفاوت نظرهای اساسی بين فمينيستهای جنبش مستقل زنان و فمينيستهای سازماندهی شده در سازمانهای سياسی ضدّ سرمايه داری را روشن ميكند.
 پدرسالاري « patriarcat» جندر « gender» سيستم پايه گذاری شده بر نابرابری جنسی : رابطه اجتماعی جنسی ،  رابطه اجتماعی زن و مرد و بسياری ترمهای ديگر بحث پدرسالاری را به ميان ميكشند و جای فرد را در روابط اجتماعی و سياسی گاهی وارد و گاهی كنار ميگذارند .
 اما همه  فمینیستها  بر يك نكته اتفاق نظر دارند . يك سيستم پدر سالار همهٌ تلاشهای زندگی خصوصی و اجتماعی انسانهارا در نظر دارد.    فمينيستهاي جنبش مستقل ، سكسيسم يا ماچيسم و تبعيض جنسی يا مرد سالاری را فقط رابطه يی بين دو جنس نمی بينند ، بلكه اين دوترم را درسيستم پدرسالاری ، برنامه اجتماعی سازماندهی شده برای سركوب زنان و قدرتمندی مردان بر زنان تعريف ميكنند واز اينجا به تحليل قدرت سياسی ، اجتماعی پدرسالاری عليه زنان می پردازند واين مسئله را سركوب طبقاتی مينامند.
 قدرت
طرفداران فمينيسم اسلامی معتقدند درطبقهٌ زنان ( نگاه طبقاتی به زنان ) در خانه نه تنها زنان بر مردان حكومت ميكنند ، بلكه هميشه قدرت كدبانويی و اداره خانه در دست زنان است .
 به تعريف بالا توجّه كنيد . معنای قدرت مستقيماً و سريع ديده نميشود ، قدرت آنجا كه بر حركات و نوع زندگی ديگری اثر ميكند ، قابل تشخيص است . اين نيروی نامرئی ، اعمال قدرت بر جان و توان زن با گذر زمان در زندگی امروز وفردای زن موٌثّر است . در هر نوع حكومتی كه از مردمسالاری صحبت ميشود ، بايد روشن كنيم كه وقتی ميگوييم قدرت مردم ، اگر تك تك افراد چامعه حقوق كامل شهروندی وبرابری با ديگری و قدرت بيان خواسته هايش را نداشته باشد ونتواند بر جامعه اش تاِثير بگذارد، در يك حكومت مردم سالار نيستيم .
حقّ رأی و حضور زنان در قدرت حاكم كه از قدرت طبقاتی قدرت با تفكّر مذهبی غير قابل تغيير دفاع ميكنند ، نه دليل برابری زن و مرد و نه دليل تقسيم قدرت بامردم است . اين زنان هر چند كه اجازه بيان دارند، اجازه پا بيرون گذاشتن از تفكر غالب را ندارند . درميان زنان اصلاح طلب خانم كديور در تمام گفتگوها با جرايد و ديگر موارد نه تنها از حقوق فردی خودش كلامی به زبان نمی آورد ، بلكه همواره سنتها و قوانين شرعی، كه تبعيض به زنان را قانونی كرده است ، تبليغ ميكند . آنچه كه در ايران بسيار عميق ودروني است ، مقدس بودن نقش مادری ست كه زن فقط درين شكلش ارزش اجتماعی پيدا ميكند.
 كه به تعريف عمومی ميگوييم قدرت مادرانه .
و از طريق قوانين براي عواطف مادران به فرزندان انواع متفاوت سركوب ، هر روز سازماندهی جديدي پيدا ميكند .
رهايی از قدرت بيرونی وقتی معنا پيدا ميكند كه فرد بتواند در يك گروه اجتماعی ، حقيقت خودش رابيان كند و بتواند به ديگری بفهماند و بهمين ترتيب ديگری را بفهمد . توانايي گفتن ( من ) كه درميان جمعهای حزبی و غير حزبی ممنوع است ، اولين قربانيانش زنان هستند .    براي تغيير اين موضوع به تربيت جمعی نياز فوری داريم . وقتي ميتوانيم ديگری را بفهميم و به او احترام بگذاريم كه خودمان را درك كنيم و محترم بشماريم .      و از سنّت و طلسم تعلّق به فلان فاميل - دختر فلانی بودن - زن فلانی بودن-مادر فلانی بودن رها شويم.
 زن آزاد وفمينيست در تعريف عمومی زن خيابانی ناميده ميشود ، چون استقلال خودش را اعلام كرده است.مثل اعتراض پروانه حميدی در سمينار معروف برلن . زنی كه ميتواند شلوغ كند و اسكاندال راه بيندازد.           .موافقين و مخالفين سمينار و بسياری از زنان ترسو و مطيع ، حركت پروانه را غير اخلاقی ناميدند.     زنان اروپا هم ، تا انتشار كتاب جنس دوم سيمون دوبوار ، كم و بيش اگر مطيع قدرت و برتري مردان نبودند ، زن سبك ناميده ميشدند.   در  ايران ، اين موضوع به حكومت مذهبی و مخالفان لاييك و كمونيستش محدود نميشود ، اين تفكر در عمق جان فرهنگ و زبان فارسی جادارد . وبراي تغيير، كار وكوشش فراوان لازم است . زن آزاد كه جرأت ميكند قدرت مردان و برتري آنها را به سوال بگذارد و از آن بدتر اين مسئله را به قدرت حاكم و تفكّر غالب مربوط كند ، بايد دهانش رابست كه فاحشه يی بيش نيست .    در مورد اين نكته متفكرين ، دين شناسان ، حقوقدانان ، پزشكان ، مسئولين تعليم و تربيت و اخلاق ، وجامعه شناسان بسياری متفق القولند . و همه اين متخصصين براي زنان برنامه و وظايف تعيين ميكنند  .     فمينيستها با تكيه بر مبارزه برای برابری و آزادی به انتقاد از اين ازرشها و تغييرش می كوشند .و به اين دليل رابطه زن و مرد را طبقاتی بررسی می كنند .مردانی كه در همه جا قدرت بدنی و قدرت مالی و كرسی های گفتار را در اختيار دارند، ميزان حقّ و حقوق را پايه گذاری ميكنند .    در شرايط فعلی هيرارشيك ، هنوز قدرت تصميم گيريها و فرموله كردن خواستهای زنان در ميان مخالفين و موافقين در دست مردان است . به تركيب سخنراني هاي اين سمينار نگاه كنيد. يك مرد در بهترين ساعت روز بيشترين وقت صحبت را با تيتر( چه بايد كرد؟ ) براي زنان به دست آورده است .   براي تغيير اين شرايط وقتی می گوييم : برابری و شركت در قدرت تصميم گيری و انديشه سازی و برنامه ريزيها ی اجتماعی ،يعنی ، تا برابری واقعی جنسی در مبارزه وعمل نباشد ، برابري حتا در جامعه بی طبقه بی معنا ست .
 دين
مي دانيم كه اديان در روابط طبقاتی ، در امور اجتماعي ، و خصوصي ترين روابط شخصي و رفتار فردي تأثير فراوان دارند . عده يی از اصلاح طلبان ميگويند دين را بايد از دولت جدا كرد اما دين را از سياست نبايد جدا كرد و توضيح می دهند كه در قانون گذاری و رفتار اجتماعي با تكيه بر عرف و شرع بايد حضور داشته باشيم .
 ( اشكوري در سخنراني پاريس در جلسه گفتگو و دموكراسي ، زمستان 2001)
يعني مي خواهند در تئوري وعمل براي تغييرات اجتماعي و ارزش گذاري ، اعمال نظر كنند.    طي سي سال اخير ،در همه جهان فمينيست ها با تفحّص در برنامه ها و افكار جمعيتها و سازمانهاي مذهبي ، بي عدالتيها و تبعيض به زنان را روشن كرده اند.و با بحث و مبارزه خواهان تغييرات بنيادي درين ارگانها هستند.      در ايران ، براي تفهيم لائيسيته بايد با قدرت دروني و ذهني شده مذهب كه در زندگي شهري و روستايي به صورت خرافات و اطاعت محض شكل گرفته است روبرو شد .
 نگاه كنيد به سوژه هايي كه از طرف وزارت اطّلاعات جمهوري اسلامي به فيلمسازان پيشنهاد ميشود.
( مصاحبه فلاحيان با هفته نامه جهان سينما)
اين اواخر خيلي ها از اسلام خسته شده اند به دامان سكتهاي عجيب وغريب افتاده اند .هدف مهم سكتها ومذاهب كه مبالغ هنگفتي بودجه دارند وادار كردن زنان به اطاعت از يك قدرت مركزي و رهبر است .    حقّ رأي زنان كه در سال 1342 در انقلاب سفيد مهمترين نكته مخالفت خميني باشاه بود . بعد ازانقلاب همواره براي استحكام قدرت اسلامي مورد استفاده فرار گرفته است .  
در سازمانهاي ديني رنگارنگ بنيادگرايان ، كه مردان رهبري ميكنند ، اولين نكته به دست گرفتن تن زن قبل از مغزش هستند . موضوع فيلمهاي ايراني در سالهاي اخير ، بخصوص مخملباف و خانواده رابطهٌ جنسي زنان و استفاده از تن زن در تعليمات مذهبي مهمترين حيطهٌ كاري مذهبيون است .
تعمق و كار بر تأثيرات دين وخرافات بر زندگي زنان ، از مهمترين وظايف جنبش زنان است .  دردين اسلام يك زن ميتواند خانه دار نباشد ، بچّه داري نكند ، به امور خانوادگي سنّتي نپردازد ، امّا نميتواند هر وقت كه شوهرش اراده كرد به رختخواب او نرود . ميل جنسي در دين اسلام براي مردان همهٌ راههارا پيش بيني كرده است ولي براي زنان نه تنها پيش بيني نشده بلكه تقبيح شده است .زني كه جراٌت كند ونيازش يا عدم نيازش را اعلام كند . تن فروش ، فاحشه ، حقير و پست و سبك ناميده ميشود.    شهروند 

يكي از نكات مهم بحثهاي امروز ايران جامعه مدني ست . به اين دليل بايد شهروند را تعريف كرد . ظاهراً شهروند كسي ست كه در جامعه حقوق و وظايفي دارد و هويت او با مليت و محيط جغرافيايي وتعلّقات سياسي و اجتماعي و عملكردش ، شناسايي ميشود.. يعني شهروند كسي ست كه در جامعه طوري تربيت ميشود كه بتواند با ازادي كامل از شرايط موجود انتقاد كند وبتواند خواهان تغييرات به نفع همه شهروندان باشد . زنان فمينيست با تكيه به اين تعريف شرايط شهروندي زنان را زير سوال ميبرند و ثابت ميكنند كه زنان براساس توليد و باز توليد فرزندان با نگاه پدر سالار تعريف شده اند . مطالعه روابط اجتماعي زن و مرد در زندگي خصوصي و اجتماعي روشن ميكند كه شهروندي زنان نبايد باتكيه بر تفاوت زن ومرد و تعيين وظايف مختلف در مقابل خانواده و جامعه به محدود كردن زنان به نفع مردان ادامه پيدا كند .
 اين بحث بين مدافعين فمينيستهاي اسلامي ، عموماً به ضرر زنان تمام ميشود . مهم اآنست كه چگونه با وجود تفاوتها بتوانيم به ايده برابري برسيم.اما نكته مهم براي شهروند كامل بودن و از مزاياي شهروندي استفاده كردن وجود حكومتي دموكراتيك است كه حقوق فردي و اجتماعي افراد را به رسميت بشناسد . و براي هر تغيير در قوانين به آراء مردم رجوع كند . فمينيستها امروز سعي دارند تعريف شهروند زن را در تعريف جهاني اش پيدا كنند . برابري شهروند ها در يك جهان بدون مرز و استفاده از تواناييهاي زنان در تصميم گيريهاي سياسي ، اجتماعي - عوض كردن ارزشهاي پدرسالارو سنتهاي گذشته از مهمترين خواستهاي زنان در گردهم آيي هاي جهاني ست . بدين ترتيب به جاي شهروندي مطيع ، شهروندي مبارز خواهيم داشت كه در مقابل هر قدرتي با حضور دائمي خودش تربيت سياسي و ارزشهاي جامعه را در تئوري و عمل به اجرا در مي آورد.  
جهاني شدن سرمايه
جهاني شدن سرمايه كه در مباحث ا قتصادي به دور چند كشور ثروتمند و ارزش پولي آنها مي چرخد ، در جنبش زنان مباحث بسياري را بر انگيخته است . اقتصاد آزاد وسازمانهاي پولي چند مليتي كه فراتر از دولت ها عمل ميكنند و دو قطبي شدن كشورهاي شمالي و جنوبي ، موج جديدي از فقر را هم درميان زنان كشورهاي ثروتمند و هم درميان كشورهاي فقير بر انگيخت است . این روزها  مبارزين زن موضوع جديدي براي مطالعه يافته اند .   آيا جهاني شدن سرمايه فرهنگ غالب هم مي اورد ؟  ، راههاي مبارزه با آن چيست ؟
 اين مسئله براي عدّه يي از بنياد گرايان و حافظان فرهنگهاي قديمي ، بهانه جديدي براي تبعيض به زنان شده است ، مدافعين فمينيسم اسلامي در چارچوب دين اسلام براي مقابله با جهاني شدن فرهنگ ، هويتي سنتي براي زنان پيشنهاد ميكنند كه غيراز تك فكري مذهبي كه زنان را به توده يي هم فكر تبديل ميكند ، اونيفورم اسلامي رادر محافل بين المللي به معناي هويت و تفاوت با سرمايه داران و زنان طبقه مرفهّ مطرح ميكنند .
 البته مردان آزادند كه همان پوشش سرمايه داران جهاني را به تن داشته باشند و بدترين شكل سرمايه داري و تبعيض را در كشور ايران پياده كنند.      درين جهان فقير و ثروتمند ميبنيم كه در كشورهاي صنعتي ميزان بيكاري زنان روز به روز بيشتر ميشود ، چون سرمايه داران با سرمايه گذاري در كشورهاي فقير، با تكيه بر قوانين محدود و حكومت سركوب ، كه هيچگونه رفاه و پوشش اجتماعي را براي كارگر و كارمند تاُمين نميكند و پرداخت دستمزدهاي بسيار ناچيز ،استفاده كلان ميبرند. .بعضي پيشنهاد ميكنند كه در كشورهاي فقير و حتا ثروتمند بهتر است زنان به خانه برگرد ند وبگذارند مرد نان آور خانه باشد .و در روستاها به جاي تكنولوژي پيشرفته از نيروي بدني استفاده كنند . گاهي تا آنجا پيش ميروند كه زنان مبارزكشورهاي ثروتمند را كه از آزادي بيان استفاده كرده و نابرابريها و ستمها را افشاء ميكنند ، متهم به مذاكره و حتا سازش با قدرتهاي مالي ، سياسي ، و اجتماعي در روابط جمعي ميكنند .
اما واقعيت اينست كه در كشورهاي جهان سوم طبقه كارگر روز به روز بيشتر فقير ميشود و زناني كه بهر ترتيب مجبور به كاركردن هستند ، بامحروميت از حقوق سنديكايي ، خانوادگي ، بهداشتي ، و سياسي به كارهاي بدون كيفيت ، گارگري فصلي ، كار سياه ، مهاجرت اجباري ، و حتا شكلهاي مختلف فحشاء تن مي دهند .و بسياري از كشورهاي امضاء كنندهٌ كنوانسيون هاي بين المللي براي رفع تبعيض از زنان به هر شكل ، (سنت - دين - فرهنگ - اخلاق ) مثل ايران به بهانهٌ مبارزه با فرهنگ غالب سرمايه داري و حفظ سنت و فرهنگ اسلام ، تبعيض را هم در قوانين و هم در روابط اجتماعي تعميم ميدهند .
و در نتيجه منافع سرمايه داران بزرگ جهاني را حفظ ميكنند .    اين شرايط شكلهاي جديدي از نابرابري را پيش آورده كه جنبش زنان به دنبال شيوه هاي جديدي براي مبارزه مي گردد.
در كشورهاي ثروتمند مبارزه براي برابري شكلهاي خشنتري پيدا كرده است و در جهان فقير خارج ازين ارزشهاي جهاني ، زنان بيشتر وبيشتر حقوق نداشته خود را از دست ميدهند و به جهاني كه هيچ ارزشي در آن حاكم نيست رانده ميشوند .    بدين ترتيب در ايران ،تا وقتي زنان فعلي در قدرت يا همراه قدرت براي مخالفين عقيدتي خودشان ، فضاي سياسي و تامين و تضمين آزادي براي انتقاد و مبارزه را فراهم نكنند ، همه كوششها براي رفرمهاي حداقل ،  فريبي بيش نيست .
جنبش مستقلّ زنان با مشكلات بسيار وسيعي روبروست كه يك يك بايد بررسي و راهيابي شود .   جنبش مستقل زنان به دليل مشكلات شخصي در امور خانوادگي و اجتماعي و سياسي، همواره با روشنفكران و نيروهاي مترقي كه خواهان تغيير به نفع فقرا و طبقهٌ تحت ستم هستند، همراه است، امّا همواره بايد در نظر داشته باشد ، كه خطرهاي جديد براي تبعيض به زنان ، شكل و سازماندهي جديد پيدا ميكند .
   كتابهاي مرجع :    جنبش زنان وجنبشهاي اجتماعي
 - Homme et Femme dans le Mouvement social, Cahier du Gedisst 1997 N° 18 
-
PICQU Françoise Liberation des femmes, les années- mouvement, Paris,Seuil 1993

 پدرسالاري

 - DELPHY Christin, L’énnemi principal 1e ECONOMI POLITIQUE DU PATRIARCA paris , Syllepse قدرت

 - RIO-SARCEY Michèle Femme/Pouvoir , Paris Kimé 1993 - 
DURUX Françoise, Des passions et de la compétence politique, les Cahiers du GRIFE 1990 N° 46 
دين
 - مصاحبه علي فلاّحيان ـ سياست و سينماي ايران ـ سينما جهان ، 25 ارديبهشت 1380 سال اول شماره هشتم ـ تهران - MATHIEU Nicole-Claud - L’anatomie politique Catégorisation et idéologie du sexe, Paris, éd. Côté femme 1991 -
- MATHIEU Nicole-Claud L’arraisonnement des femmes Paris, éd. de l’EHESS,1985 
شهروندي
SCOTT Joan La Citoyenne paradoxale Paris éd. Albin Michel 1998 -
 COLLIN Françoise Le sujet et l’auteur ou ( l’autre femme) Cahiers du CEDREF 1990 -
 DELPHY Christine Egalité, équivalance et équité Nouvelles questions féministes 1995 vol 16 
جهاني شدن سرمايه -
 FONTINE Jean Marc mécanisme et politiques de développement économique. paris éd. Cujas 1994 - CANTO SPERBR Monique l’inquiétude morale et la vie humain
 چند مرجع مهم ديگر
ARENDT Hannah Condition de l’homme moderne, paris éd. AGORA 1988
 BARRY Kathleen, L’esclavage sexuel des femmes paris Stock 1982 
BEAUVOIR Simone Le deuxième sexe paris Gallimard 1949 
COLLIN Françoise Le différend des sexe paris pleinns feux 1999
 COLLIN Françoise L’imagination politiquedes femmes Paris L’Harmattan
 FOUCAULT Michel Deux essais sur le sujet et le pouvoirsm paris gallimard 1984
 FRAISE Geneviève Les femmes et leur histoire Paris FOLIO 1998 
FRAISE Geneviève Les raison des femmes Paris PLON 1992
 سخنرانی: بنیاد پژوهشهای زنان استکهلم 2001سوئد

Aucun commentaire: