I was born in Tehran IRAN. filmmaker. film editor. writer مطالب و عکسهای این بلوگ بدون اجازه رسمی به هر شکل ممنوع است و پیگرد قانونی دارد
my films in youtube
- jamined 13 vidéos
19 nov. 2014
17 nov. 2014
13 nov. 2014
انسانها نمی میرند
امروز 21 آبان ماه سالروز رفتن هنرمندی ست که دایم در میان
ماست.
مردی که هنرش در حیات و پنهان زنده است.
از نوجوانی شیدای
دانستن ، فهمیدن ، و تغییر دادن رنج به
شادی ، خاموشی به فریاد ، و مرگ به زندگی
بود.
نبوغ اورا نمیشود تعریف کرد. مجموعه یی از هنر ها بود . و
در هرکدام از رشته ها دایما در حال آموختن و تجربه بود و هرگز توانایی خود را برای
بیان تخیلاتش کافی نمی دید .
از کودکی نواختن ویلن آموخت و بعد سازهای متعددی را امتحان
کرد که در کارهایش استفاده میکرد. پیانو برای ریشه یابی موسیقی و سازهای دیگر-
تار، سه تار ، گیتار ، دنبک - و هر سازی
که در دسترس بود .
تاریخ و ادبیات و شعر و نثر . رقص و حرکات بدنی برای تربیت
جان و تن
از نوجوانی شعر میگفت اما میل به انتشار نداشت. داستان
مینوشت و درکشو میز نگهمیداشت و تکه هایی
از ایده هایش را به دیگران میداد که بتوانند موضوع کار داشته باشند.
آهنگ می ساخت و تصنیف مینوشت و جایی ثبت نمیکرد .
هرکس با او معاشر میشد بعد از مدتی در هر رشته هنری که بود اگر یکی از ایده های
اورا به نام خود پرورش میداد وعرضه میکرد ، به شهرت میرسید و صاحب نام میشد.
از جوانی بازیگر و محقق و کارگردان و خالق بود.
برای کودکان ایران قصّه های فراوانی نوشت که به نام دیگران
چاپ شد و میشود.
فیلمنامه های فراوانی را ترجمه کرد و فیلمها، در دوبلاژ جان
تازه یی در زبان فارسی گرفتند
برنامه های فراوانی برای رادیو ساخت که مترجم و اقتباس
کننده و کارگردان و بازیگر شان بود.
نمایشنامه های فراوانی نوشت که به نام دیگران ثبت شد.
بازیگران بسیاری تربیت کرد که صاحب نام شدند و فراموش کردند
معلم اول آنها که بوده است ؟
در یک سالن جنوب شهر نوجوانان کم دانشی را جمع کرد و انها
را شریک نام آورترین نمایش تاریخ ایران
کرد.
جوانانی که بعضی در تئاتر ماندگارشدند. بعضی دنیای هنر را
ترک کردند و بعضی از حسادت شناختن این مرد سر به دیوار کوبیدند.
به مردم و زبان مردم احترام گذاشت و فقر و خطر آزادی بیان
را به جان خرید. بدفهمی تصمیم گیران وقدرتمداران فرهنگی را تحمّل کرد و کارهای
هنریش رایگان در اختیار همگان گذاشته شد.
تنها آرزویش داشتن یک تئاتر کوچک و کار با گروهی عاشق و
مشتاق و جستجوگر هنر نمایش بود. با رویای تئاتر زندگی کرد و حتا در اخرین روزهای
زندگی با تنی رنجور آخرین نمایشنامه اش « سهراب ، اسب و سنجاقک» را به زبان انگلیسی با بازیکنان
آمریکایی به صحنه برد.
امروز نوجوانان نام
، کار ، و هنر اورا میجویند . ودوستدارانش کارهایش را تکّه تکّه میکنند و برای خود
نام و شهرت میسازند
در لجنزار و ظلمت فرهنگی امروز ایران، سوداگرانی آثار اورا
به نام خود منتشر میکنند . کاسبکاران و تجارت پیشگان با تخریب آثار او جیب پر
میکنند . ثروتمندان و نو کیسه گان جدید عکسهای او و کارهای اورا قیچی میکنند و با
جعلیات به هم می چسبانند تا در گالریهای هنر ، ثروت و نام کسب کنند.
هنوز کسی به تحلیل عمیق آثار او نپرداخته است. دانشجویان
هنر با راهنمایی استادان ادبی ، در میان
روزنامه های قدیمی ، منتقدین کم سوادی را پیدا میکنند که چرندی در باره کارهای او
نوشته اند و برآن اساس پایان نامه دانشگاهی مینویسند.
و هر روز در رسانه های جمعی ، بی فرهنگان و بی هنران ، با
تصاویر بی تصویر با نامهای بی هویت ف آوازها و صدایش را پخش میکنند.
درنمایشگاهی بین المللی از تاریخ هنر مدرن ایران، به سختی
از کنار نام او میگذرند.
در زباله های فرهنگی جدید کارهای او چون الماسی میدرخشد و
همه کوششها ی تخریبی ، رنگ ازو نمیپراند.
امروز یاد هنرمند بزرگ تاریخ مدرن فرهنگ ایران را پاس
میدارم. بیژن مفید زنده است.
همکار و همراه او
جمیله ندایی
21 آبان 1393 پاریس
Inscription à :
Articles (Atom)