my films in youtube

  • jamined 13 vidéos

3 sept. 2010

گل مریم

 


یادم هست یک شب خواب دیدم رفته ام به جنوب ایران در کویری نزدیک شهر چاه بهار. آفتاب گرم و طاقت فرسایی بود من و عده یی از دوستان مدرسه . یادم است عجیب. منوچهر شهسواری جزو دوستان بود. همه ما لباسهایی شبیه بازیگران فیلم ماتریکس بر تن داشتیم و موهای بلند من پریشان بود و همه عینکهای آفتابی بر چشم داشتیم.

من یک دانه پسته در دست داشتم . پوستش را کندم و دو تکه اش کردم و هر نیمه را در گلدانی که در دو طرف جاده بی انتهایی بود کاشتم. و به زودی بوته های بلندی در دو گلدان رویید که همه گل مریم بود. دو گلدان از هم جدا بودند و جاده در کویر نهایتی نداشت.

روز بعد ، با شمیم بهار برای پیدا کردن محلّ فیلمبرداری برای فیلم " عاشقانه" به چند محلّ در جنوب تهران رفتیم. دنبال محلّی برای صحنه تئاتر بودیم. یادم هست یک برج کفترخانه پیدا کردیم. که گرد و عجیب بلند بود. شمیم نپسندید و در راه برگشت به تهران خواب را برای شمیم تعریف کردم و نمیدانم چرا یک گل کوچک مریم در ماشینم بود . من خواب را برای شمیم تعریف میکردم و در حال رانندگی بودم و گل مریم بین ما دو نفر بر دسته صندلی بود . ما داستانهای خنده دار تعریف میکردیم و نگران پیدا کردن محلّ فیلمبرداری بودیم. نمیدانم چرا هیچکدام به معنای خواب فکر نکردیم. سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج یا شش بود. فیلم ساخته نشد و امروز دیدن این گل" همه زمان از دست رفته " را زنده کرد و .... معنای آن خواب عجیب در آن روزها.

دو ونیم بعدازظهر سوم سپتامبر 2010

Aucun commentaire: